آخرین به‌روزرسانی:

سرعت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sor'at /

speed, rapidity, fastness, quickness, fleetness, expedition, clip, haste, velocity, promptness, speediness, celerity, dispatch, swiftness

تندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کامیون‌های سنگین و پر سروصدا با سرعت کم از پل رد می‌شدند.

Lumbering trucks were passing the bridge at low speed.

سرعت سرسام‌آور

breakneck speed

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرعت

  1. مترادف:
    تعجیل عجله
    متضاد:
    آهستگی بطی‌ء کندی

ارجاع به لغت سرعت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرعت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرعت

لغات نزدیک سرعت

پیشنهاد بهبود معانی