آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

عجله به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ajale /

hurry, haste, hastiness, precipitation, rush, rashness, headiness, dash, impetuosity, brusqueness, impatience

hurry

haste

hastiness

precipitation

rush

rashness

headiness

dash

impetuosity

brusqueness

impatience

شتاب‌زدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

چون عجله داشت لقمه را نجویده قورت داد.

Since he was in a hurry, he gulped the bite without chewing.

عجله کن، دارد دیرمان می‌شود!

Make haste, we are getting late!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عجله

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
تسریع تعجیل سرعت شتاب شتابزدگی شتابندگی
متضاد:

ارجاع به لغت عجله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عجله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عجله

لغات نزدیک عجله

پیشنهاد بهبود معانی