Kennedy, John F.
شکست دادن کندی کار آسانی نبود.
It was not easy to beat Kennedy.
کندی دستور محاصرهی دریایی کوبا را داد.
Kennedy ordered the naval blockade of Cuba.
bluntness, dullness, hebetude, slowness, sluggishness, hebetation, stupidity, tardiness, lethargy, obtuseness, laziness, lag, retardation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او دولت را متهم به کندی و بیکفایتی کرد.
he accused the government of lethargy and incompetence.
انعطافناپذیری، کندی و چلمنگی از نشانههای او بود.
His symptoms included stiffness, slowness and clumsiness.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کندی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کندی