acting slowly, delay, deliberation, putting off, taking one's time, hesitation, slowness, postponing, lingering
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تانی کمیته قبل از تصمیمگیری دو ساعت به طول انجامید.
The committee's deliberation lasted for hours before they finally reached a decision.
تصمیم او حاصل تانی بسیار و تفکر دقیق بود.
His decision was a result of much deliberation and careful thought.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تانی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تانی