فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

عملی به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

amali

practicable, artificial, requiring, surgical, operation, addictedto smoking opium

آموزش

عامیانه hophead

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عملی

  1. مترادف:
    شدنی ممکن میسر
    متضاد:
    نظری
  1. مترادف:
    تریاکی وافوری
  1. مترادف:
    مصنوعی

ارجاع به لغت عملی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عملی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عملی

لغات نزدیک عملی

پیشنهاد بهبود معانی