فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فقر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کمبود، کمداشت

فونتیک فارسی

faghr
اسم

shortage, insufficiency, deficiency, inadequacy, scarcity, paucity

بیماری‌های ناشی از فقر آهن (در بدن)

diseases caused by iron deficiency (in the body)

فقر فرهنگی

cultural deficiency

تنگدستی، تهیدستی

فونتیک فارسی

faghr
اسم

poverty, indigence, destitution, poorness, want, necessity, beggary, breadline, distress, gutter, pauperism, impoverishment, penury

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

بی‌سوادی و فقر دست در دست هم دارند

illiteracy and poverty go hand in hand

کم کردن فقر

to alleviate poverty

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فقر بسیاری از کشورها تقصیر دولت‌های آن‌هاست

the impoverishment of many countries is the fault of their governments

دوران بزرگسالی خود را در فقر گذراند.

He spent his adulthood in poverty.

فقر و فاقه

poverty and privation

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فقر

  1. مترادف:
    استیصال افلاس بی‌چیزی بی‌نوایی تنگدستی تنگی تهیدستی حاجتمندی درماندگی درویشی عسرت فاقه فلاکت مستمندی گدایی مسکنت نداری نیازمندی نیستی
    متضاد:
    غنا

ارجاع به لغت فقر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فقر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فقر

لغات نزدیک فقر

پیشنهاد بهبود معانی