قدیمی insipid, banal, silly
insipid
banal
silly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او اجرای لیوهای روی صحنه داشت.
He gave an insipid performance on stage.
آن جوک واقعاً لیوه بود و من را نخنداند.
That joke was really silly and didn't make me laugh.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لیوه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لیوه