spoiled, babyish, pampered, mollycoddled, slap-happy, overindulged, silly, cutesy, self-indulgent, spoiled rotten, dandled
تعریف زیادی بچه را لوس میکند.
Excessive praise spoils the child.
شوهرش را آنقدر لوس کرد که در کار منزل اصلاً کمک نمیکرد.
She indulged her husband until he would not lift a finger around the house.
بچههای خود را خیلی لوس نکنید.
Don't indulge your children too much.
لوس نشو!
don't be silly!
کلمهی «لوس» در زبان انگلیسی به spoiled ترجمه میشود.
این واژه معمولاً برای توصیف افرادی به کار میرود که به دلیل دریافت بیش از حد محبت، توجه یا امکانات، به نوعی خودمحور، بیانضباط یا ناسازگار شدهاند و خواستههایشان همیشه برآورده میشود.
شخص «لوس» کسی است که معمولاً در مقابل سختیها یا محدودیتها تابآوری کمی دارد و به دلیل عادت به راحتی و برآورده شدن همه نیازهایش بدون زحمت، ممکن است رفتاری ناپخته یا خودخواهانه نشان دهد. این صفت بیشتر در مورد کودکان به کار میرود، اما در بزرگسالان هم دیده میشود که به خاطر تربیت نامناسب یا محیط خانوادگی خاص، تمایلات و رفتارهای لوس بودن را حفظ کردهاند.
در روانشناسی و جامعهشناسی، تربیت لوس شده معمولاً به نتیجهی بیشازحد مراقبت والدین، نبودن قوانین یا حدود مشخص در خانواده و پرورش نادرست شخصیت نسبت داده میشود. چنین فردی ممکن است در موقعیتهای اجتماعی یا کاری دچار مشکل شود چون نمیتواند با چالشها و مشکلات بهدرستی مواجه شود یا تحمل فشارهای زندگی را نداشته باشد.
با این حال، «لوس بودن» همیشه به معنای منفی نیست؛ گاهی در روابط صمیمی و عاشقانه، لوس بودن میتواند به شکل ابراز محبت و نزدیکی نشان داده شود که در این حالت بیشتر جنبهی بازیگوشی و بیریایی دارد.
مفهوم «لوس» در فرهنگها و شرایط مختلف ممکن است تفاوتهایی داشته باشد و باید با دقت به زمینهی کاربرد آن نگاه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لوس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لوس