آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

متسع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mottase' /

ادبی dilated, extended, expanded, stretched, distended, enlarged

dilated

extended

expanded

stretched

distended

enlarged

فراخ، گشاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

مردمک‌های او در اتاق تاریک متسع شده بودند.

Her pupils were dilated in the dark room.

آشپزخانه متسع شد تا فضای بیشتری برای آشپزی فراهم شود.

The kitchen was enlarged to allow more room for cooking.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد متسع

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت متسع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «متسع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/متسع

لغات نزدیک متسع

پیشنهاد بهبود معانی