فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

ممکن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

امکان‌پذیر

فونتیک فارسی

momken
صفت
possible, arguable, feasible, practicable, earthly, contingent, liable, conceivable, potential, viable, accomplisable

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- او معتقد است که تغییر جهان ممکن است.

- She believes it is possible to change the world.

- این طرح با منابعی که داشتیم، ممکن به نظر می‌رسید.

- The plan seemed feasible with the resources we had.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ممکن

  1. مترادف:
    امکان‌پذیر شدنی صورت‌پذیر محتمل مقدور میسر میسور
    متضاد:
    غیرممکن

ارجاع به لغت ممکن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ممکن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ممکن

لغات نزدیک ممکن

پیشنهاد بهبود معانی