ممیزی به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
ارزیابی
فونتیک فارسی
momayyezi
اسم
audit, assessment
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- این شرکت به‌تازگی ممیزی اطلاعات را انجام داد تا از امن بودن سیستم‌های خود اطمینان حاصل کند.
- The company recently conducted an information audit to ensure its systems were secure.
- ممیزی مالیاتی مغایرت‌هایی را در اسناد شرکت فاش کرد.
- The tax audit revealed discrepancies in the company's records.
مترادف و متضاد ممیزی
- ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی
ارجاع به لغت ممیزی
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ممیزی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ممیزی