فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

موجودی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • آنچه که موجود است
  • فونتیک فارسی

    mõjoodi
  • اسم
    stock, inventory, cash on hand, (credit) balance, balance in hand, supply, bankroll, kitty, store, assets
    • - موجودی حساب من چقدر است؟

    • - How much is the balance of my account?
    • - ما موجودی سوخت خود را تمام کردیم.

    • - We finished our supply of fuel.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد موجودی

ارجاع به لغت موجودی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موجودی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موجودی

پیشنهاد بهبود معانی