dressing table, vanity, dresser
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
میز توالت عتیقه یک میراث خانوادگی بود.
The antique dressing table was a family heirloom.
همهی جواهراتم را به صورت منظم در کشوهای میز توالتم نگه میدارم.
I keep all my jewelry organized in the drawers of my dressing table.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میز توالت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میز توالت