unskilled, unskillful, inexpert, inexperienced, bungling, novice, inept, incompetent, tyro, clumsy
رانندهی ناشی به خاطر بیتجربگیاش باعث تصادف شد.
The unskilled driver caused an accident due to their lack of experience.
جراح ناشی
an incompetent surgeon
resulting (from), arising (from), (in) consequence (of)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تیم با چالشهای زیادی ناشی از شرایط آبوهوایی غیرمنتظره مواجه شد.
The team faced several challenges resulting from the unexpected weather conditions.
خسارتهای مالی ناشی از رکود اقتصادی
financial losses resulting from the economic downturn
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناشی