فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

نکوهش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سرزنش
  • فونتیک فارسی

    nekoohesh
  • اسم
    reproach, reprimand, rebuke, censure, scold
    • - نکوهش مادرش او را سخت شرمنده کرد.

    • - His mother's reprimand made him very embarrassed.
    • - او به خاطر دیر رسیدن به محل کار مورد نکوهشی رسمی از جانب رئیسش قرار گرفت.

    • - She received a formal reprimand from her boss for arriving late to work.
  • غیبت، بدگویی
  • فونتیک فارسی

    nekoohesh
  • اسم
    ادبی backbiting, defamation, denigration, slander, vilification
    • - از نکوهش دشمنان نمی‌ترسید.

    • - He was not afraid of his enemies' slanders.
    • - انتقاد سازنده و نکوهش بی‌اساس

    • - constructive criticism and baseless slander
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نکوهش

ارجاع به لغت نکوهش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نکوهش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نکوهش

لغات نزدیک نکوهش

پیشنهاد بهبود معانی