۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

همزمانی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hamzamaani /

synchronism, contemporaneity, simultaneity, synchronization, coincidence, conjunction, contemporaneousness, synchronicity, synchrony

در زمانی مشترک، هم‌عصری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

رقصندگان در هم‌زمانی بی‌نقصی با موسیقی حرکت کردند.

The dancers moved in perfect synchronism with the music.

ارکستر در هم‌زمانی صحیحی می‌نواخت و صدایی هماهنگ ایجاد می‌کرد.

The orchestra played in perfect synchronism, creating a harmonious sound.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد همزمانی

  1. مترادف:
    تقارن مقارنت

ارجاع به لغت همزمانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همزمانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همزمانی

لغات نزدیک همزمانی

پیشنهاد بهبود معانی