آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

همزمانی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hamzamaani /

synchronism, contemporaneity, simultaneity, synchronization, coincidence, conjunction, contemporaneousness, synchronicity, synchrony

synchronism

contemporaneity

simultaneity

synchronization

coincidence

conjunction

contemporaneousness

synchronicity

synchrony

در زمانی مشترک، هم‌عصری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

رقصندگان در هم‌زمانی بی‌نقصی با موسیقی حرکت کردند.

The dancers moved in perfect synchronism with the music.

ارکستر در هم‌زمانی صحیحی می‌نواخت و صدایی هماهنگ ایجاد می‌کرد.

The orchestra played in perfect synchronism, creating a harmonious sound.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد همزمانی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
تقارن مقارنت

ارجاع به لغت همزمانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همزمانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همزمانی

لغات نزدیک همزمانی

پیشنهاد بهبود معانی