airplane, plane, aircraft, airship, aeroplane
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هواپیما در مزرعهی گندم فرود اضطراری کرد.
The plane crash-landed in a wheat field.
قطعات هواپیما در سراسر مزرعه پراکنده شده بود.
Pieces of the airplane were scattered through the field.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هواپیما» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هواپیما