فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

واسطه به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

vaasete

intermediator, go - between, agent, middleman, cause

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد واسطه

  1. مترادف:
    خواهشگر شفیع میانجی
  1. مترادف:
    دلال رابط
  1. مترادف:
    محرک مسبب
  1. مترادف:
    سبب علت

ارجاع به لغت واسطه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «واسطه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/واسطه

لغات نزدیک واسطه

پیشنهاد بهبود معانی