broker, go-between, middleman, dealer, factor, matchmaker, pander, agent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دلال سهام
stockbroker
دلال شرطبندی
bookmaker
دلال محبت
a pimp, pander
دلال معاملات ملکی
real estate broker, real estate agent, realtor
دلال خز
a dealer in furs
دلال بازار سهام
an exchange broker
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلال