dealer in second-hand goods, broker, second-hand dealer
dealer in second-hand goods
broker
second-hand dealer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سمسار به فروش کالاهای دزدی متهم شده بود.
The second-hand dealer was accused of selling stolen items.
سمسار میتوانست برای کاناپهی قدیمیام ظرف مدت چند روز خریدار پیدا کند.
The second-hand dealer was able to find a buyer for my old couch within a few days.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سمسار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سمسار