grandfather, grandparent, granddad, granddaddy, grandpa
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پدربزرگ مادری من دیوید نام داشت.
My maternal grandfather was named David.
پدربزرگ من کهنهسرباز است و در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است.
My grandfather is a vet and he served in World War II.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پدربزرگ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پدربزرگ