تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- پرنده دوری زد و بر شاخه نشست.
- پرندهی وحشی
- او از ماشینهای پرنده در نمایش هوایی تحسین کرد.
- دانشمند به مطالعهی گونههای پرنده پرداخت تا الگوهای مهاجرت آنها را درک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرنده