pious, abstinent, virtuous, chaste, godly, continent
pious
abstinent
virtuous
chaste
godly
continent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در بسیاری از سنتها، از راهبان انتظار میرود که پرهیزکار باقی بمانند.
In many traditions, monks are expected to remain continent.
او زنی پرهیزکار است که هر یکشنبه به کلیسا میرود.
She is a pious woman who attends church every Sunday.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرهیزکار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرهیزکار