امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ژولیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

درهم شدن، نامرتب شدن، شانه نکرده بودن

فونتیک فارسی

zhoolidan
فعل لازم
to become disheveled, to be uncombed or untidy, to kink, to confuse, to snarl, to straggle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ژولیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ژولیدن

پیشنهاد بهبود معانی