آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

ژولیدن به انگلیسی

معنی

فعل لازم
فونتیک فارسی / zhoolidan /

to become disheveled, to be uncombed or untidy, to kink, to confuse, to snarl, to straggle

to become disheveled

to be uncombed or untidy

to kink

to confuse

to snarl

to straggle

درهم شدن، نامرتب شدن، شانه نکرده بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ژولیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ژولیدن

لغات نزدیک ژولیدن

پیشنهاد بهبود معانی