goods, merchandise, ware, commodity, freight, lading, article, shipment, manufacture, chattels, product
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مبادلهی کالا
exchange of goods
او انبار کالا را آتش زد.
He fired the warehouse.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کالا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کالا