to become complete or flawless, to become whole or perfect
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با ورود او جمع ما کامل شد.
After her arrival our circle became complete.
تکههای پازل رفتهرفته کامل شدند.
The puzzle pieces gradually become complete.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کامل شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کامل شدن