با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

کف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    kaf
  • restraining, denial
  • palm, sole
  • insole, sock
  • floor, foot, bed
  • froth, foam, scum, lather
  • فلزکاری
  • dross
  • معماری apron
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کف

ارجاع به لغت کف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کف

لغات نزدیک کف

پیشنهاد بهبود معانی