عامیانه to spar, to argue
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این دو دوست در مورد فیلمهای مورد علاقهشان با هم کلکل میکردند.
The two friends would spar playfully about their favorite movies.
آنها اغلب در طول جلسات تمرینی خود با هم کلکل میکردند.
They would often spar during their training sessions.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کلکل کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کلکل کردن