فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کمربند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • تسمه‌ای از چرم و پارچه برای بستن کمر
  • فونتیک فارسی

    kamarband
  • اسم
    belt, cincture, cummerbund, waistband, girdle, cordon, sash, cingulum, girth, gird, strap, harness
    • - کمربند ایمنی

    • - seat belt
    • - کمربند خود را بستن (سفت کردن)

    • - to fasten one's belt
  • بخش، ناحیه
  • فونتیک فارسی

    kamarband
  • اسم
    zone, belt
    • - کمربند سبز در اطراف شهر

    • - a green belt around the city
    • - ایجاد کمربند سبز

    • - the creation of greenbelts
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کمربند

ارجاع به لغت کمربند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کمربند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کمربند

لغات نزدیک کمربند

پیشنهاد بهبود معانی