امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کمربند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تسمه‌ای از چرم و پارچه برای بستن کمر

فونتیک فارسی

kamarband
اسم
belt, cincture, cummerbund, waistband, girdle, cordon, sash, cingulum, girth, gird, strap, harness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

- کمربند ایمنی

- seat belt

- کمربند خود را بستن (سفت کردن)

- to fasten one's belt
بخش، ناحیه

فونتیک فارسی

kamarband
اسم
zone, belt

- کمربند سبز در اطراف شهر

- a green belt around the city

- ایجاد کمربند سبز

- the creation of greenbelts
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کمربند

  1. مترادف:
    تسمه دوال شال میان‌بند

ارجاع به لغت کمربند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کمربند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کمربند

لغات نزدیک کمربند

پیشنهاد بهبود معانی