پوشاک shawl, sash, scarf, stole
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هوا سرد است؛ این شال را روی دوشت بینداز.
It's cold; put this shawl over your shoulder.
شال مادربزرگم را قرض گرفتم تا در عروسی بپوشم.
I borrowed my grandmother's shawl to wear to the wedding.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شال