آخرین به‌روزرسانی:

کوی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kooy /

city block, street, precinct

بخشی از شهر که شامل چند کوچه و خیابان است

تیراندازی در کوی سی‌وچهارم اتفاق افتاد.

The shooting occurred in the 34th Precinct.

کارگران کوی

precinct workers

اسم
فونتیک فارسی / kooy /

alley, alleyway, lane

کوچه‌ای بزرگ که شامل چند کوچه‌ی کوچک است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او در یک کوی بن‌بست زندگی می‌کند.

She lives on a dead end alley.

کوی مسگران کاشان

the coppersmiths lane of Kashan

اسم
فونتیک فارسی / kooy /

court, housing project, apartment complex

مجموعه‌ای از ساختمان‌های مسکونی واقع در یک منطقه‌ی معین

بازرس ساختمان در حال بازدید از کوی است.

The building inspector is visiting the new housing project.

او در سال 1941 به یک کوی عمومی نقل مکان کرد.

She moved into a nearby public housing project in 1941.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوی

  1. مترادف:
    برزن محله
  1. مترادف:
    گذر معبر

ارجاع به لغت کوی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوی

لغات نزدیک کوی

پیشنهاد بهبود معانی