فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کوی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بخشی از شهر که شامل چند کوچه و خیابان است
  • فونتیک فارسی

    kooy
  • اسم
    city block, street, precinct
    • - تیراندازی در کوی سی‌وچهارم اتفاق افتاد.

    • - The shooting occurred in the 34th Precinct.
    • - کارگران کوی

    • - precinct workers
  • کوچه‌ای بزرگ که شامل چند کوچه‌ی کوچک است
  • فونتیک فارسی

    kooy
  • اسم
    alley, alleyway, lane
    • - او در یک کوی بن‌بست زندگی می‌کند.

    • - She lives on a dead end alley.
    • - کوی مسگران کاشان

    • - the coppersmiths lane of Kashan
  • مجموعه‌ای از ساختمان‌های مسکونی واقع در یک منطقه‌ی معین
  • فونتیک فارسی

    kooy
  • اسم
    court, housing project, apartment complex
    • - بازرس ساختمان در حال بازدید از کوی است.

    • - The building inspector is visiting the new housing project.
    • - او در سال 1941 به یک کوی عمومی نقل مکان کرد.

    • - She moved into a nearby public housing project in 1941.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کوی

ارجاع به لغت کوی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوی

لغات نزدیک کوی

پیشنهاد بهبود معانی