۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

کیسه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kise /

sack, pack, bag, poke, sac, case, purse

توبره

یک کیسه پیاز

a bag of onions

کیسه پاره شد و سیب‌ها بر زمین افتادند.

The sack ripped and the apples fell to the ground.

اسم
فونتیک فارسی / kise /

جانورشناسی pouch, marsupium, vesicle

حفره‌ی زیر شکم برخی پستانداران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

کیسه‌ی زیر شکم کانگوروها

the pouch under the belly of kangaroos

کانگورو بچه‌اش را در کیسه‌اش حمل کرد.

The kangaroo carried its baby in its pouch.

اسم
فونتیک فارسی / kise /

پزشکی cyst

کیست

روی تخمدانش یک کیسه داشت.

She had a cyst on her ovary.

باید برای برداشتن کیسه‌اش جراحی شود.

He had to have surgery to remove the cyst.

اسم
فونتیک فارسی / kise /

مجازی bag, money purse

کیف پول

سر کیسه را شل کردن

to loosen the purse strings, to spend

از کیسه خوردن

to spend one's savings

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کیسه

  1. مترادف:
    خرجین کوله‌بار
  1. مترادف:
    جیب

ارجاع به لغت کیسه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیسه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کیسه

لغات نزدیک کیسه

پیشنهاد بهبود معانی