تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- بر جیب سگ زنگی آویزان بود.
- جیب کتش کهنه و مندرس بود.
- عفونت جیب باعث ناراحتی او شده بود.
- او برای تمیز کردن جیبایش باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
- تابع جیب تمام، تابع کسینوسی
- جیب 30 درجه برابر است با 0.5.
- جیب کسی را زدن
- او مرتباً دستهایش را در جیب میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جیب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جیب