۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

گاری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

وسیله‌ی نقلیه‌ای که چهار چرخ دارد

فونتیک فارسی

gaari
اسم
cart, wagon, gharri, gharry, wain, dray, kart, pushcart, tumbril

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- گاری پر از کاه

- a cart loaded with hay

- گاری تکان‌خوران از سرازیری پایین آمد.

- The wagon jolted down the slope.
پسوند برای کار یا ویژگی

فونتیک فارسی

-gaari
پسوند
doing, performing, -ence

- آموزگاری

- teaching

- پرهیزگاری

- abstinence
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گاری

  1. مترادف:
    ارابه درشکه کالسکه

ارجاع به لغت گاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گاری

لغات نزدیک گاری

پیشنهاد بهبود معانی