constant, eternal, forever, endless, nonstop, unremittingly, uninterrupted, unremitting, incessantly, ceaselessly, continual, continuous, relentless
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او یکریز کار کرد تا پروژه را بهموقع تمام کند.
She worked nonstop to finish the project on time.
باران یکریز در طول شب بارید.
The rain fell continuously throughout the night.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یکریز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یکریز