فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید

لینک مطلب کپی شد

۴

به‌روزرسانی ۷ مرداد ۱۴۰۴

انتشار ۶ مرداد ۱۴۰۴

فهرست لغات و اصطلاحات تجاری انگلیسی

کسب‌وکار، امروزه مفهومی فراتر از خرید و فروش ساده است. این حوزه گستره‌ای وسیع از فعالیت‌های تولیدی، خدماتی، مالی، مدیریتی و ارتباطی را دربر می‌گیرد که همگی در تعامل مداوم با یکدیگر شکل می‌گیرند. موفقیت در فضای رقابتی کسب‌وکار، نیازمند شناخت عمیق روندها، درک درست مفاهیم و توانایی برقراری ارتباط مؤثر در موقعیت‌های مختلف کاری است. از این رو، تسلط بر زبان مشترک این فضا، یکی از ابزارهای کلیدی برای پیشرفت محسوب می‌شود.

در این میان، زبان انگلیسی به‌عنوان زبان غالب در فضای بین‌المللی کسب‌وکار، نقش حیاتی ایفا می‌کند. بخش عمده‌ای از مفاهیم مدیریتی، منابع آموزشی، مکاتبات حرفه‌ای، قراردادها و گزارش‌های مالی و ساختارهای سازمانی به زبان انگلیسی انجام می‌شود. در چنین شرایطی، آشنایی، توانایی فهم و استفاده از واژگان تخصصی و اصطلاحات بیزنسی رایج، نه‌تنها درک عمیق‌تری از مفاهیم حرفه‌ای را فراهم می‌کند، بلکه امکان مشارکت مؤثرتر در فضای بین‌المللی را نیز مهیا می‌سازد.

در این مطلب از وبلاگ فست‌دیکشنری، مجموعه‌ی جامعی از لغات و اصطلاحات تجاری در زبان انگلیسی برای شما گردآوری شده است. این فهرست می‌تواند مرجعی قابل اعتماد برای افرادی باشد که در حوزه‌های مختلف کسب‌وکار فعالیت می‌کنند و به دنبال ارتقای مهارت‌های زبانی خود هستند.

در جدول زیر 60 لغت از 168 لغت کسب‌وکار قرار گرفته است. برای مشاهده‌ی لیست کامل لغات (تخصصی) کلیک کنید.

مشاهده

لغت
معنی

B2B

- بین‌ سازمانی، بین شرکتی، کسب‌وکاری که مخاطبان آن کسب‌وکارهای دیگر هستند مثل تامین‌کنند‌ه‌ی مواد اولیه

B2C

- تولیدکننده به مصرف‌کننده، بنگاه به مشتری (کسب‌وکاری که مخاطبان آن مصرف‌کنندگان هستند مثل سوپرمارکت)

capital investment

- سرمایه‌گذاری ثابت

CEO

- مدیرعامل، مدیر اجرایی ارشد

data mining

- داده‌کاوی (فرایند استخراج الگوها و اطلاعات از مجموعه‌های بزرگ داده‌)

fair trade

- تجارت منصفانه

fire sale

- حراج دارایی، حراج سهام (به‌دلیل نیاز به پول یا ورشکستگی)

hr

- (HR) منابع انسانی، مدیریت منابع انسانی (بخشی از هر سازمان که مسئول یافتن، استخدام، غربالگری، آموزش و نظارت متقاضیان فرصت‌های شغلی است.)

KPI

- شاخص کلیدی عملکرد (یک متغیر قابل‌اندازه‌گیری است که نشان می‌­دهد یک سازمان تا چه اندازه در رسیدن به اهداف کلیدی خود موفق بوده است.)

return on investment

- نرخ بازگشت سرمایه، بازده سرمایه‌گذاری (معیاری مالی که نسبت سود یا زیان حاصل از سرمایه‌گذاری به هزینه‌ی آن را اندازه‌گیری می‌کند)

لغت
معنی

start up

- راه‌اندازی کردن، تأسیس کردن، شروع به کار کردن، ایجاد کردن، راه انداختن

7Ps

- مدل 7P، آمیخته‌ی بازاریابی 7P

7S model

- مدل 7S، مدل 7S مکنزی

AA

- (the AA) انجمن تبلیغات بریتانیا، سازمان تبلیغات بریتانیا

ad agency

- آژانس تبلیغاتی (شرکتی تخصصی که خدمات مربوط به تبلیغات، بازاریابی و برندینگ را برای کسب‌وکارها، سازمان‌ها یا اشخاص ارائه می‌دهد)

advertising agency

- آژانس تبلیغاتی (شرکتی تخصصی که خدمات مربوط به تبلیغات، بازاریابی و برندینگ را برای کسب‌وکارها، سازمان‌ها یا اشخاص ارائه می‌دهد)

AIDA

- آیدا، مدل آیدا

all-hands meeting

- جلسه‌ی همگانی (یعنی با حضور تمام کارکنان)

angel

- سرمایه‌گذار فرشته (فرد ثروتمندی که روی کسب‌و‌کاری نوپا سرمایه‌گذاری می‌کند)

Ansoff Matrix

- ماتریس آنسوف

چگونه لغات بیزینسی را بهتر یاد بگیریم و در مکالمه استفاده کنیم؟

یادگیری واژگان بیزینسی فقط به حفظ کردن معنی آن‌ها ختم نمی‌شود؛ برای اینکه این کلمات واقعاً در ذهن شما ماندگار شوند و بتوانید آن‌ها را در موقعیت‌های واقعی به‌کار ببرید، بهتر است روزانه چند واژه را انتخاب کرده و با آن‌ها جمله بسازید. استفاده از این واژه‌ها در ایمیل‌های کاری، مکالمات رسمی یا حتی در گفت‌وگوهای تمرینی با دوستان نیز می‌تواند بسیار مؤثر باشد. همچنین، گوش دادن به پادکست‌ها یا تماشای ویدیوهای آموزشی مرتبط با دنیای کسب‌وکار، به شما کمک می‌کند تا این واژه‌ها را در بافت طبیعی و کاربردی آن‌ها بشنوید و بهتر درک‌شان کنید. تمرین مستمر، کلید تسلط واقعی بر این واژه‌هاست.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات (۴)