غذا و آشپزی Abgoosht (is an Iranian stew. It is also called Dizi), broth, stock, soup, hot pot, stew, chowder, beef tea, mulligan, bouillon
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آبگوشت یک ذره نمک لازم دارد.
The soup needs a dash of salt.
او از تلیت نان خود در آبگوشت خوشطعم لذت برد.
She enjoyed her bread sop in the savory broth.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبگوشت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبگوشت