با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

آتش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • حریق، نار
  • فونتیک فارسی

    aatash
  • اسم
    fire, wildfire, bonfire, blaze, conflagration
    • - او در صندلی بزرگ جلو آتش مستقر شد.

    • - He installed himself in the big chair before the fire.
    • - آتشفشانی در حال پخش دود و آتش

    • - a volcano issuing smoke and fire
    • - دود از آتش بلند می‌شد.

    • - Smoke arose from the fire.
  • تیراندازی، شلیک
  • فونتیک فارسی

    aatash
  • اسم
    shooting, volley, cannonade, salvo, firing, broadside, fusillade, barrage
    • - توپخانه از دو جناح سد آتش ایجاد کرد.

    • - The artillery laid down a barrage from the flanks.
    • - ما دشمن را زیر آتش مداوم تفنگ گرفتیم.

    • - We barraged the enemy with rifle fire.
  • شور، شوق، هیجان
  • فونتیک فارسی

    aatash
  • اسم
    fervor, ardor, fervency, heat
    • - آتش خشم در درونم زبانه کشید.

    • - I was burning with anger.
    • - ناز و کرشمه‌ی او آتش هوس شاعر را افروخته‌تر کرد.

    • - Her coyness inflamed the poet's passion further.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد آتش

ارجاع به لغت آتش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آتش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آتش

لغات نزدیک آتش

پیشنهاد بهبود معانی