همچنین میتوان از آژیدن بهجای آجیدن استفاده کرد.
to bore, to perforate, to honeycomb, to lancinate, to puncture
او از ابزاری تیز برای آجیدن کاغذ استفاده کرد.
She used a sharp tool to perforate the paper.
برای جمعآوری عسل، آنها باید با احتیاط کندوی عسل را آجیده کنند.
To gather the honey, they needed to lancinate the honeycomb carefully.
to groove, to granulate, to cause to have treads
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیم گرفت سطح فلز را آجیده کند تا چسبندگی بهتری ایجاد کند.
She decided to groove the metal surface for better adhesion.
هنرمند تصمیم گرفت که سطح مجسمه را آجیده کند.
The artist decided to granulate the surface of the sculpture.
to embroider
او تصمیم گرفت روی روبالشتی را با الگویی زیبا آجیده کند.
She decided to embroider a beautiful pattern on the cushion cover.
او عاشق آجیدن طرحهای پیچیده روی پیراهنهایش است.
He loves to embroider intricate designs on his shirts.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آجیدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آجیدن