شکل نوشتاری دیگر این لغت: آسانگیرانه
permissive, permissively, liberal
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او آسانگیرانه به دوستش اجازه داد که به پروندههای شخصیاش دسترسی داشته باشد.
He permissively granted his friend access to his personal files.
سیاستهای آسانگیرانهی شرکت منجر به ایجاد یک محیط کاری آرام شد.
The permissive policies of the company led to a relaxed work environment.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آسانگیرانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آسانگیرانه