آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

آسمی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / aasmi /

پزشکی asthmatic

asthmatic

دچار تنگی نفس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

حملات آسمی او با هوای سرد تحریک می‌شد.

His asthmatic attacks were triggered by cold weather.

پزشک به بیمار آسمی توصیه کرد که از آلرژی‌زاها دوری کند.

The doctor advised the asthmatic patient to avoid allergens.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آسمی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آسمی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آسمی

لغات نزدیک آسمی

پیشنهاد بهبود معانی