فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

آشپز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

طباخ، خوراکپز

فونتیک فارسی

aashpaz
اسم

cook, chef, kitchener

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

آشپز درجه یک

a cordon bleu cook

آشپز (با ملاقه) آبگوشت را از دیگ کشید.

The cook dipped the soup from the pot.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آشپز

  1. مترادف:
    پزنده خوالگیر خوراک‌پز خورشگر دیگ‌پز طباخ

ارجاع به لغت آشپز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آشپز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آشپز

لغات نزدیک آشپز

پیشنهاد بهبود معانی