امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آشپز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

طباخ، خوراکپز

فونتیک فارسی

aashpaz
اسم
cook, chef, kitchener

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- آشپز درجه یک

- a cordon bleu cook

- آشپز (با ملاقه) آبگوشت را از دیگ کشید.

- The cook dipped the soup from the pot.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آشپز

ارجاع به لغت آشپز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آشپز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آشپز

پیشنهاد بهبود معانی