to dip, to mix, to smear, to moisten, to impregnate, to adulterate, to welter, to saturate, to soak, to infuse, to macerate, to pollute
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پنبه را با الکل آغشتن و روی زخم مالیدن
to dip cotton in alcohol and rub in it on the sore
گچ را با آب آغشتن
to mix plaster with water
دستان خود را به خون اشخاص بیگناه آغشتن
to smear one's hands with the blood of innocent people
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آغشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آغشتن