mixed, smeared, smeary, soaked, moistened, weltering, plastered
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دستهای آغشته به خون آن قاتل
that murderer's blood smeared hands
پنبهی آغشته به الکل
cotton dipped in alcohol
آغشته به خون
weltering in one's blood
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آغشته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آغشته