papa, father, dear dad, daddy
ما دوباره زدیم زیر خنده و آقاجون به ما دستور داد که میز شام را ترک کنیم.
We giggled again and Dad asked us to leave the dining table.
مامانجون و آقاجون زود برمیگردن.
Mummy and Daddy will be back soon.
dear sir, dear fellow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهش فکر کن آقاجون.
Think of that, dear sir.
نترس آقاجون.
Have no fear, my dear sir.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آقاجون» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آقاجون