conscious, consciously, deliberate, deliberately, intentional, intentionally, knowingly, wittingly, knowledgeably, studied, purposely, alertly, willfully, advisedly, studiously, scrupulously
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او آگاهانه تصمیم گرفت از شغلش استعفا بدهد.
She consciously made the decision to quit her job.
سیاستمدار آگاهانه از جواب دادن به آن سوال طفره رفت.
The politician intentionally dodged the question.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آگاهانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آگاهانه