eyebrow
مادر زانو زد و گریه کرد؛ ولی تیمور خم به ابرو نیاورد و دستور اجرای اعدام را داد.
The mother knelt and cried , but Teymoor did not relent and ordered the execution to proceed.
سنگ به نزدیکی چشمش خورد، درست در زیر ابرو.
The stone hit her near the eye, just below the brow.
(به چیزی) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن
give a hoot about something (or give two hoots about something)
بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، کوکتل را قلپقلپ نوشید.
He quaffed the cocktail without flinching.
brace
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ابرو (آکلاد) در ریاضیات
brace in mathematics
"ابرو" (آکلاد) یکی از علامتهای ریاضی است
"brace" is one of the marks in mathematics
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ابرو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ابرو