pass, passage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برای ورود به ساختمان به اجازهی عبور نیاز داری.
You need a pass to enter the building.
نگهبان به ما اجازهی عبور از دروازه را داد.
The guard granted us passage through the gate.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اجازهی عبور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجازهی عبور