ineluctable, inevitable, unavoidable, unstoppable, inescapable, indispensable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرگ جزء اجتنابناپذیر زندگی است.
Death is an inevitable part of life.
نتیجهی اجتنابناپذیر طوفان خسارت شدید به شهر بود.
The inevitable outcome of the storm was severe damage to the city.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اجتنابناپذیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجتنابناپذیر