فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ادویه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

داروها

فونتیک فارسی

adviye
اسم جمع

drugs, medicines

او تأثیر ادویه بر مغز را مطالعه کرد.

She studied the effects of drugs on the brain.

او همیشه ادویه‌ی خود را در جای خشک و خنک نگه می‌دارد.

He always keeps his medicines in a cool, dry place.

مواد گیاهی استفاده‌شده به‌منظور عطر و طعم‌دهی به مواد غذایی

فونتیک فارسی

adviye
اسم

condiment(s), spice(s), seasoning(s), herb, punch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ادویه به خوراک طعم می‌دهد.

Spices add flavor to food.

یک شیشه پاپریکای مجارستانی از فروشگاه تخصصی ادویه خرید.

She bought a jar of Hungarian paprika from the specialty spice store.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ادویه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ادویه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ادویه

لغات نزدیک ادویه

پیشنهاد بهبود معانی